کمیل جانکمیل جان، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

شاهزاده کوچولویی به نام کمیل

نوروز ۹۷ مبارک (سال سگ)

بالاخره سال ۹۷ رسید و من رسیدن این بهار رو بهت تبریک میگم امیدوارم یه سال خوب پیش رو داشته باشی و توی کارها و درس و مشق موفق باشی. پسرم سالها از پی هم ميايند و میروند و من و تو باید در برابر مشکلات مقاوم باشیم. ما موفق می شیم مطمئنم.
3 فروردين 1397

بعد از مدت‌ها برایت می‌نویسم

پسر قشنگم امروز بعد از مدت‌ها برایت می‌نویسم امسال کلاس سوم دبستان هستی و خدارو شکر درست هم خوبه معلمت خانم زهره رضاییان مقدم کمی سخت‌گیر هست اما تو دوستش داری و می‌گی که معلم خوبیه. توی کانون‌ ملی زبان هم  کلاس زبان می‌ری و الان ترم 7 زبان هستی و خدا رو شکر توی زبان هم موفق هستی کلاس رباتیک هم گذاشتم که خیلی دوست داری و برای خودت کلی اصطلاحات برق و از اینجور چیزها یاد گرفتی و من هر بار که تو از کارهایی که انجام می‌دی برایم صحبت می‌کنی کلی قربان صدقه‌ات می‌روم و به وجودت افتخار می‌کنم. الان حدود هفت ترم هستش که کلاس بسکتبال هم می‌ری به فوتبال علاقه‌ای نشون ند...
5 اسفند 1396

جشن الفبا

سلام گل پسرم قند عسلم جشن باسوادیت مبارک دیروز توی مدرسه‌تون براتون جشن الفبا گرفته بودند و  همه کلاس‌ اولی‌ها باهم توی سالن جمع شده بودید و شعر و سرود خونده بودید و با هم کیک خورده بودید و عکس انداخته بودید. انشاءالله که از دانشگاه فارغ‌التحصیل بشی پسرم. من که خیلی خوشحالم به خاطر اینکه باسواد شدی و دیگه می‌تونی هر چیزی رو بخونی.  شعر جشن الفباتون این بود: معلم خوب من                   یادم دادی الفبا گفتی که باش دانا              دانا و هم توانا امروز شاد شادم                ...
28 ارديبهشت 1395

امروز کارنامه دادند

سلام خوبي پسر قشنگم امروز به مدرسه امدم تا کارنامه‌ات را بگیرم توی حیاط همدیگر را دیدیم و وقتی به نزد معلمت رفتم گفت که بنشیند تا کمی هم در مورد درس‌ها صحبت کنم. صحبت‌هایش که تمام شد کارنامه تو را به من داد و من از دیدنش بسیار خوشحال شدم چون همه دروس بسیار خوب و فقط انضباط شما در حد خوب بود. خدا را شکر کردم و به تو خیلی خیلی افتخار می‌کنم.  آفرین پسرم امیدوارم آخر سال هم همین کارنامه را ببینم و هرچه زودتر مدارج علمی را طی کنی و هر روز از روز پیش موفق‌تر باشی.  ...
20 بهمن 1394

شرکت در مسابقه عکس کودک مدیسه

پسر قشنگم راستی باید بگم که عکس تو رو برای مسابقه عکس کودک مدیسه گذاشتم باید لایکت کنند تا برنده بشی.  آخه گفته بودند اگر کودکی رو می‌شناسید که خوش‌تیپ هستش  عکسش رو می‌تونید شرکت بدید. من هم عکس تورو گذاشتم. امیدوارم بتونم تبلیغات خوبی برایت بکنم تا تو برنده باشی. تا به الان که تنها 14 نفر لایکت کردند امیدوارم بازم لایکت بکنند و تو برنده بشی.  اینم عکسی که برایت گذاشتم. ...
28 آذر 1394

تولد هفت سالگی کمیل جون در مهد بنفشه

سلام عزیزم بالاخره موفق شدیم بعد از محرم و صفر یه وقت با توجه به اینکه وقت‌های عموهادی در مهد پر بود برایت بگیریم و جشن تولد شما را در مهد جشن بگیریم. من و تو هر دو خیلی خوشحال بودیم. بابا که طبق معمول همیشه گفت که نمی‌یاد و تنها مهمان این جشن من بودم. مامان آنوشا و آنوشا رو هم دعوت کر ده بودم که نتوانستند بیایند. جشن خوبی شد بچه‌ها هم با همکاری‌شون باعث شدند به تو بیشتر خوش بگذره. کیک شما رو هم امسال انگری برد سفارش دادم ولی یادم رفت از اون عکس بگیرم و برایت بذارم توی سایتت یادگاری بمونه چون خیلی تولدت شلوغ بود و چون دست تنها هم بودم نتونستم خوب عکس و فیلم بگیرم ولی همین چندتایی که گرفتم رو برایت می‌ذارم به عنوان یا...
28 آذر 1394

تولدت مبارک (7 سالگی)

کمیل عزیزم تولدت مبارک 6 آذر هفت سالت هم تمام شد و وارد 8 سال شدی. و کلی بزرگ‌تر و البته آقاتر شدی. دوست دارم عزیزم. امسال کلاس اول هستی و معلمت خیلی تند داره حروف رو آموزش میده به طوری که هر هفته تقریباً دو حرف یاد می‌گیری و خیلی کلمات را می‌توانی بنویسی.  به خاطر اینکه صفر هنوز تموم نشده و توی مهد قراره که تولدت روز بگیریم به همین خاطر یک تولد سه نفره توی خونه یعنی من و تو و بابارضا برایت گرفتیم. کیک کوچولوی باب اسفنجی گرفتیم و خیلی خوشحال شدی. و انشاءآلله قراره که در مهد بعد از صفر تولدت را جشن بگیریم.  این روزها مامان حال و احوالش زیاد مساعد نیست. نمی‌دانم چرا سردردهای شدید دارم و البته حوصله سرکار آمد...
9 آذر 1394

تولد کسری جونی و پارک ساعی

پنج‌شنبه‌ای که گذشت تولد کسری جون بود البته کسری متولد 16 آبان هستش ولی چون هفته پیش در منزل خودشون جشن گرفته بود این پنج‌شنبه آمده بود توی پارک ساعی با دوستای مهدکودکیش تولد بگیره البته به شما و بچه‌ها خیلی خیلی خوش گذشت و به ما مادرها هم چون هم دیداری تازه کردیم و هم گردشی بود برای خودش. کمیل عزیزم تو دلت می‌خواست این سری اولین نفری باشیم که می‌رسیم پارک و من هم تمام تلاشم رو کردم و موفق هم شدیم. من وتو اولین نفر رسیدیم  و بعد از ما طاها و مامانش و بعد هم کسری و مامان و باباش و خلاصه کم‌کم بقیه بچه‌ها هم در زمین بازی جمع شدند و زمین بازی پارک ساعی پرشده بود از صدای شادی و نشاط و سروصدای شماها. خ...
23 آبان 1394